ذوبقر. [ ب َ ق َ ] ( ع اِ مرکب ) سپر از پوست گاو.ذوبقر. [ ب َ ق َ ] ( اِخ ) وادیی است میان اخیله و حمای ربذة. شاعر گوید:اناخ بذی بقر برکةکان علی عضدیه کتافاً.( از المرصع ابن الاثیر ).