ذوبانی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
"بر محک بلا امتحانی کرد ودر بوته تجربه عنا ذوبانی داد. "
تاریخ جهانگشای جوینی
ذوبانی: به فتح اول و دوم، ذوب انی یعنی آب کرد، ذوب کرد، گداخت
تاریخ جهانگشای جوینی
ذوبانی: به فتح اول و دوم، ذوب انی یعنی آب کرد، ذوب کرد، گداخت