ذُوالنُّون مِصری، ثَوبان بن ابراهیم (180ـ مصر ۲۴۴ق)
زاهد و عارف مشهور مصری و از بزرگان صوفیه. در اخمیم در مصر علیا به دنیا آمد و در بغداد نزد مالک بن انس فقه خواند و موطّأ او را به نزدش خواند. در طریقت مرید شیخ اسرافیل ـ ساکن مصر ـ بود. برخی او را بر تمامی مشایخ ترجیح می نهند. گویند او نخستین کسی است که اشارات این علم را پدید آورد. از آن پس جنید آن اشارات را در کتب مدون کرد و سرانجام شبلی همان ها را بر سر منابر آشکارا گفت. ذوالنون خود معتقد بود حاصل سه سفر روحانی او، سه دسته علوم بوده که دستۀ اول را عام و خاص پذیرفتند و دستۀ دوم را عامه نپذیرفتند و دستۀ سوم را نه عام و نه خاص، هیچ یک، نپذیرفتند. برادرش، ذوالکفل، نیز به تصوّف گرایش داشت و اشاراتِ عارفانه ای داشته است. ذوالنون آن چنان در بسط تصوّف در مصر کوشید که به کفر متهمش کردند. او به سبب تعلیم عقایدش به زندقه متهم شد و در بغداد محبوس شد اما چون در بغداد عقاید خود را به خلیفه متوکل عباسی بازگفت، با احترام به مصر بازش گردانیدند. کتاب الرکن الاکبر و رساله ای در کیمیا را از او دانسته اند.
زاهد و عارف مشهور مصری و از بزرگان صوفیه. در اخمیم در مصر علیا به دنیا آمد و در بغداد نزد مالک بن انس فقه خواند و موطّأ او را به نزدش خواند. در طریقت مرید شیخ اسرافیل ـ ساکن مصر ـ بود. برخی او را بر تمامی مشایخ ترجیح می نهند. گویند او نخستین کسی است که اشارات این علم را پدید آورد. از آن پس جنید آن اشارات را در کتب مدون کرد و سرانجام شبلی همان ها را بر سر منابر آشکارا گفت. ذوالنون خود معتقد بود حاصل سه سفر روحانی او، سه دسته علوم بوده که دستۀ اول را عام و خاص پذیرفتند و دستۀ دوم را عامه نپذیرفتند و دستۀ سوم را نه عام و نه خاص، هیچ یک، نپذیرفتند. برادرش، ذوالکفل، نیز به تصوّف گرایش داشت و اشاراتِ عارفانه ای داشته است. ذوالنون آن چنان در بسط تصوّف در مصر کوشید که به کفر متهمش کردند. او به سبب تعلیم عقایدش به زندقه متهم شد و در بغداد محبوس شد اما چون در بغداد عقاید خود را به خلیفه متوکل عباسی بازگفت، با احترام به مصر بازش گردانیدند. کتاب الرکن الاکبر و رساله ای در کیمیا را از او دانسته اند.