ای اختیار کرده سلطان روزگار
لابلکه اختیارخداوند ذوالمنن.
فرخی.
درخورآن فضل که خواهی ترادولت و اقبال دهد ذوالمنن.
فرخی.
آنچه کرده ست از کرم با بندگان امروز اوبا رسولان کرد خواهد ذوالمنن روزشمار.
فرخی.
او برگرفته رسم وراه پدرچون جستن او طاعت ذوالمنن.
فرخی.
مگر خدمت تست حبل المتین که نوعی است از طاعت ذوالمنن.
فرخی.
شعر او فردوس را ماند که اندر شعر اوست هر چه در فردوس ما را وعده کرده ذوالمنن.
منوچهری.
گر روز قیامت برد ایزد به بهشتم جوی می پر خواهم از ذوالمنن من.
منوچهری.
گرنه از بهر شنود و گفت مدح تو بدی آدمی را نافریدی ذوالمنن گوش و دهن.
سوزنی.
ای قدیم رازدان ذوالمنن در ره تو عاجزیم و ممتحن.
مولوی.
سادس ماه ربیع الاَّخر اندر نیم روزروز آدینه بحکم کردگار ذوالمنن.
حافظ.