ذوالمروه

لغت نامه دهخدا

( ذوالمروة ) ذوالمروة. [ ذُل ْ م َ وَ ] ( اِخ ) قریه ای است بوادی القری. || موضعی است به ارض جهینة بدانسوی سیف البحر میان مکة و مدینة. خرج الیه ابوبصیر الثقفی فی نفر کانوا قدموا من مکة مسلمین. ( از المرصع ).

ذوالمروة. [ ذُل ْ م َ وَ ] ( اِخ ) لقب سلمةبن کعب از آن روی که بمروة مردی را با تیر بکشته بود. ( از المرصع ).

ذوالمروة. [ ذُل ْ م َ وَ ] ( اِخ ) در معجم البلدان ذیل کلمه «عثمان » گوید: کوهی است بمدینة میان مدینة ومیان ذی المروة در راه شام از مدینة. و در ذیل «العشیرة» آرد: ابوزید گوید العشیرة دژ کوچکی است میان ینبع و ذی المروة و خرمای آن بر دیگر خرماهای حجاز برتری دارد بجز صیحانی بخیبر و عجوه بمدینة. و در ذیل «بلاکث » گوید: یعقوب گفته است : بلاکث قاره بزرگی است بالای ذی المروة میان آن و میان ذی خشب ببطن اضم و برقه میان خیبر و وادی القری و آن چشمه ها و نخلی است قریش را. و رجوع به امتاع الاسماع ص 51 و 62 و 356 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس