ذوالقدریه

لغت نامه دهخدا

( ذوالقدریة ) ذوالقدریة. [ ذُل ْ ق َ دَ ری ی َ ] ( اِخ ) سلسله کوچکی از ترکمانان که از اواخر مائه هشتم هجری تااوائل مائه دهم در مرعش و حوالی آن فرمان رانده اندمؤسس این سلسله ذوالقدر زین الدین قرجه است و او دراول رئیس یکی از قبائل تراکمه بود و در 780 هَ. ق.ابتدا مرعش و سپس البستان را تسخیر و ضبط کرد و پسرو جانشین او خلیل بیک ملاطیه و خرپوت و بهسنی را نیزبر قلمرو زین الدین بیفزود و سولی بیک برادر و جانشین خلیل با تزویج دو دختر خود یکی ببایزید پسر چلبی سلطان محمد و دیگری بحاکم سیباس قاضی برهان الدین اساس حکومت خود را تقویت کرد و پس از آن ناحیه حما را نیزمسخر و ضمیمه ملک خویش ساخت و در جنگی که با برقوق ملک مصر درپیوست مغلوب و مقتول گردید و مرعش و ملاطیه به دست تیمور طاش پاشا ضبط و منضم به ممالک عثمانی شد لیکن برادرزاده و جانشین سولی بیگ نصیرالدین محمدبن خلیل از پای ننشست و پس از محارباتی طویل با ملک مؤید پادشاه مصر عهدی تجاوزی و تدافعی منعقد داشت وبا دستیاری و مدد سپاه مصر حاکم قره مان محمد بیک رامغلوب و اسیر کرده مغلولاً به مصر فرستاد و سپس با امداد و معاونت سلطان مرادخان ثانی بر حاکم قره مان ابراهیم بیک غلبه و قیصریه را تسخیر و ضبط کرد و به سیاحت به مصر شد و در آنجا از وی به اعزاز و اکرامی هرچه تمامتر پذیرائی شد و پس از او پسرش سلیمان بجای پدر نشست و سلطان مرادخان ثانی ( سیتی ) را که در میان پنج دختر سلیمان از همه زیباتر بود برای شاهزاده سلطان محمدخان بزنی گرفت. بعد از وفات سلیمان چهار پسر او، ارسلان ، شهسوار، شاه بوداق و علاءالدوله بترتیب یکی بعد دیگری در مرعش و منضمات حکم راندند. و آنگاه که شاه بداق بدستیاری حکومت مصر بر مسند امارت نشست چون رؤسا و بزرگان مملکت باطاعت وی راغب نبودند بسلطان محمدخان سلطان عثمانی متوسل شده و سلطان محمد باسوق جیشی وی را طرد و اخراج کرد و برادر وی شهسوار برجای او نشست. و شاه بداق بمصر گریخت و با عساکر مصریه بازگشت و دیری میان دو برادر جنگها درپیوست و قیتبای ، حکمران مصر به سلطان محمدخان وعده کرد که اگر از حمایت شهسوار دست بدارد او پس از خلع شهسوار و گرفتن انتقام از وی مملکت ذوالقدریة را به عثمانیان واگذارد و سلطان محمد این فریب بخورد و قیتبای شهسوار را مغلوب و اسیر کرده در مصر وی را بدار آویخت ، لیکن چون از اشتغال سلطان محمد بجنگهای رومیلی آگاه بود بوعد خویش وفا نکرده و محمی خود شاه بداق را بجای شهسوار بنشانید. تنها پس از ده سال سلطان محمدخان بار دیگر به دیار مرعش سپاه فرستاد و شاه بداق را دوباره خلع و طرد و امارت مرعش به برادر وی علاءالدوله داد. و علاءالدوله تا زمان سلطان سلیم خان در قید حیات بود و بدانگاه که او به دیاربکر تجاوز کرد شاه اسماعیل با سپاهی بدفع و قلع او پرداخت. رجوع به ذوالقدر علأالدوله شود. و داماد و پسر علاءالدوله در آن جنگ اسیر و کشته شدند. و آنگاه که سلطان سلیم خان عثمانی بمقابله شاه اسماعیل می شتافت از یکی از بیگ های ذوالقدریةکه حاکم بوزوق بود عده ای سوار درخواست کرد و او علاوه بر آنکه از دادن آن عده امتناع ورزید برای اردوی سپاه عثمانی پاره ای موانع و مشکلات پیش آورد. سلطان سلیم خان گاه بازگشت به سال 921 مغان پاشا را بتدمیر و تنکیل علاءالدوله مأمور کرد و سنان پاشا علاءالدوله وچند پسر و برادر وی را بکشت و متصرفات وی را ضبط کرده و یکی از همان سلاله را که موسوم به علی شهسوار بیگ زاده بود بحکومت آنجا منصوب کرد و بدین صورت دولت ذوالقدریة که از 780 تا 921 هَ. ق. در مدت 141 سال در خطه مرعش و توابع حکمرانی داشت منقرض گردید. عده ٔامرای ذوالقدریة و تاریخ جلوس هریک بدینقرار است :بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سلسله کوچکی از ترکمانان که از اواخر قرن هشتم هجری تا اوایل قرن دهم (۹۲۱۷۸٠ه.ق. ) در مرعش و حوالی آن حکومت کرده اند.موسس این سلسله ذوالقدر زین الدین قرجه (ه.م. ) است .پسر و جانشین وی خلیل بیگ ملاطیه و خرپوت و بهسنی را نیز بر قلمرو زین الدین افزود و بتدریج بر متصرفات آنان اضافه شد و حکومت ایشان دوام یافت تا سلطان سلیم عثمانی در سال ۹۲۱ه.ق.سنان پاشا را بسرکوبی علائ الدوله آخرین فرد این خاندان مامور کرد و سنان پاشااو و چند پسر و برادر وی را بکشت و متصرفات او را ضبط کرد و بدین ترتیب دولت ذوالقدریه منقرض گردید.امیران این خاندان از این قرارند: ۱ - زین الدین قره جو(جل.۷۸٠ه.ق. ) ۲ - خلیل بیک بن زین الدین (جل.۷۸۷ه.ق. ) ۳ - سولی بیک بن زین الدین (جل.۷۸۸ه.ق. ) ۴ - نصیر الدین محمد بیک بن خلیل ( جل. ۸٠٠ ه.ق. ) ۵ - سلیمان بیک بن نصیر الدین ( جل. ۸۴۶ ه.ق. ) ۶ - ارسلان بیک بن سلیمان ( جل.۸۵۷ ه. ق. ) ۷ - شاه بوداق بیک بن سلیمان (جل.۸۷٠ ه.ق. ) ۸ - شهسوار بیک بن سلیمان ( جل. ۸۷۲ ه.ق ) ۹ - علائ الدوله بن سلیمان ( جل. ۸۸۵ ه.ق. )

دانشنامه آزاد فارسی

ذُوالْقَدریّه (قرن ۸ ـ۱۰ق)
سلسله ای از طوایف ترکمن قزلباش که در آناتولی شرقی اقامت داشتند و پس از تشکیل دولت، حدود ۱۹۰ سال در مرعش، البستان، عطیه و خرپوت حکومت کردند. نخستین فرد این خاندان زین الدین قراجا (قره جه بن ذی القدر) بود که حکومت خود را در ۷۴۰ق تشکیل داد. پس از وی فرزندش خلیل بک به حکومت رسید و ملطیه و مرعش را تصرف کرد و البستان را مقر حکومت خود قرار داد. درپی اطاعت ابراهیم برادر خلیل بک و حاکم خرپوت از سلطان برقوق (سلطان مصر)، خلیل بک در ۷۸۸ق کشته شد و پس از او جانشین و برادر دیگرش سولی بک نیز در ۸۰۰ق به قتل رسید. پس از سولی بک پسر خلیل بک به نام ناصرالدین محمودبک زمام امور را به دست گرفت. هنگامی که تیمور لنگ در ۸۰۳ق به فتح سیواس مشغول بود، با مقاومت ترکمانان البستان مواجه شد. پس از اشغال البستان و ویران کردن ملطیه و بهنسی، ناصرالدین مجبور به اطاعت از امیرتیمور شد. ناصرالدین در اواخر حکومتش به قاهره رفت و با ممالیک روابط نزدیک برقرار ساخت و پس از بازگشت از این سفر در ۸۴۶ق درگذشت و پس از او فرزندش سلیمان بک حاکم ملطیه زمام امور را در دست گرفت. وی با برقراری نسبت سببی با محمد فاتح روابط خود را با عثمانیان مستحکم کرد. سپس ملک ارسلان بک قدرت را در دست گرفت. در این هنگام اوزون حسن بر خرپوت مستولی شد و ارسلان بک برای استرداد این شهر به مصر رفت تا از سلطان خوشقدم کمک گیرد ولی به دست یکی از فدائیان اسماعیلی به قتل رسید و سلسله ذوالقدریه منقرض شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس