ذوالخاصیه

لغت نامه دهخدا

( ذوالخاصیة ) ذوالخاصیة. [ ذُل ْ ی َ ] ( ع ص مرکب ) آنکه تأثیر بصورت نوعیّه کند اعم از اینکه زهر باشد یا دفع زهر کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

پیشنهاد کاربران

ذوالخاصیه آنست که تأثیر آن در بدن به کیفیتی و امـری
ورای کیفیات و امور ظـاهره حسیه و وهمیـه باشـد بلکـه بـه
مناسبتی و امری بسیار لطیف دقیق خفی مانند جذب مغنـاطیس و کهربا آهن و کاه را و تأثیر فادزهر و سم در بدن که تعبیر از آن به صورت نوعیه نیز نموده اند ولیکن جـذب مغنـاطیس و کهربـا آهن و کاه را الطف و ادق و اخفی است از تأثیر آن هر دو بلکـه این نمونهایست از تأثیر نفوس بعـض اشـخاص انسـانیه در بعـض دیگر از فرط محبت که عشق نامنـد و فـرط عـداوت بـه سـبب
...
[مشاهده متن کامل]

مناسبت و مجانست نفوس ایشان با هم و یا کمال عدم مناسبت و منافرت ایشان از هم که تفصیل این طولی دارد و محـل گنجـایش آن ندارد و بدان که ذوالخاصیه اگر تأثیر آن به موافقت است آن را فادزهر و تریاق نامند و الا سم و فادزهر و تریـاق آنسـت کـه تـأثیر آن در بـدن و حـرارت غریـزی و قـوا و ارواح بـه طریـق موافقت و محافظت و تقویت و اعانت آنها به حدی باشد که بـر دفع و رفع نکایت و اذیت سـم مـوذی یـاری و مقاومـت نمایـد
چنانچه به تفصیل ان شاءاالله تعالی مذکور خواهد شد و اما آنکه افیون را تریاق مینامند به مجاز است به جهت آنکه حافظ قوت است و در این امر با تریاق حقیقی اشتراک دارد

بپرس