ذوالاذعار
لغت نامه دهخدا
سرنا الی المغرب فی جحفل
بکل قوم اریحی همام.
افریقیس را خود در کتاب سیر خوانده ام که پسری بود نام او الفندیس بن افریقیس. از بعد پدر با لشکر سوی عراق آمد... ( مجمل التواریخ والقصص ص 155 و 156 ). و ابن الاثیر در المرصع گوید: عمروبن ایمن یا عمروبن ذوالمنار ملک یمن. و وی را از آن ذوالاذعار گویند که وی با قومی از نسناس که رویها در سینه ها داشتند و مردم از آنان می ترسیدند جنگ کرد. و بعضی گفته اند وجه تلقیب آن است که او قومی وحشی شکل رااسیر آورد که مردمان از آنان بهراسیدند و یا بعلت آنکه وی نسناس را به یمن آورد و مردم یمن از نسناس مذعور و به بیم شدند. و ابن البلخی نام او را ذوالأذعارابن ابرهة ذالمنار گفته و در عقدالفرید ذوالأذعار ابن ابرهة آمده است. و رجوع بمفاتیح العلوم خوارزمی ص 69 و فارسنامه ابن البلخی چ کمبریج ص 42 و عقدالفرید جزو 3 ص 321 شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید