ذوابل
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
ذوابل: جمع ذابله: خشکیده، پلاسیده
تثقیف ذوابل: ( نفثة المصدور ص ۱۸ ) : برپا کردن نیزه هایی که چوب شان خشک شده
تثقیف ذوابل: ( نفثة المصدور ص ۱۸ ) : برپا کردن نیزه هایی که چوب شان خشک شده
ذوابل: جمع ذابلة، نیزه باریک چسبیده پوست ( منتهی الأرب )