ذو زرع

لغت نامه دهخدا

ذوزرع. [ زَ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کشتزار : انی سکنت من ذریتی بواد غیرزرع ، ( قرآن 14 / 38 )؛ بتحقیق مسکن دادم «ابراهیم » پاره ای از فرزندانم را بوادی غیر کشت زار. ( ص 221 تفسیر ابوالفتوح ج 3 ).

فرهنگ فارسی

کشتزار .

پیشنهاد کاربران

بپرس