ذو حظ

لغت نامه دهخدا

ذوحظ. [ ح َظْ ظ ] ( ع ص مرکب ) صاحب بهره : و در قرآن کریم آمده است : فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیوة الدنیا یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون انه لذو حظّ عظیم. ( قرآن 28 / 79 ) و در ترجمه آن ابوالفتوح رازی گوید: پس بیرون شد بر گروه خود در زینت خود گفتند کسانی که میخواستند زندگانی دنیا را ای کاش ما را بود مانند آنچه داده شد قارون بتحقیق او هر آینه صاحب بهره بزرگ است. ( تفسیر ابوالفتوح ص 216 ج 4 ). و باز در سوره فصلت آیه 35 آمده است : و لاتستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم و ما یلقیها الذین صبروا وَ ما یلقیها الا ذوحظعظیم ؛ و نه یکسان است خوبی و نه بدی رو بگردان به آنکه آن نیکوتر است پس آنگاه میانه تو و میانه او دشمنی است همانا او دوستار مهربان است و نه داده شوندآنرا مگر کسانی که شکیبا شدند و نه داده شوند آن رامگر صاحب بهره بزرگ. ( تفسیر ابوالفتوح ص 544 ج 4 ).

فرهنگ فارسی

خداوند بهره صاحب بهره .
صاحب بهره .

پیشنهاد کاربران

بپرس