ذو الخطاطیف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
صفت ذوالخطاطیف. تخم کرفس و انیسون و نانخواه و فقاح الادخر و اصل سوسن و دارصینی و حماما و زراوند طویل و شب یمانى و هزار اسفند و مر صافی و سلیخه و زعفران از هر یکی یک وقیه معجون قروقومعما و تخم گل و گل سرخ
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
از هر یکی دو وقیه و قسط و رماد الخطاطیف از هر یکی سه وقیه، سنبل و نشاسته گندم از هر یک نیم وقیه ، مازو سبز هشت عدد، همه را بکوبند و ببیزند و به انگبین بسرشند و به وقت حاجت چند مازویی اندر ماءالعسل یا اندر کشکاب یا اندر آبی که اندر وی عدس و گل سرخ و بیخ سوسن پخته باشند، حل کنند و بدان غرغره کنند و از بیرون نیز طلی کنند و به یک روز اندر چهار بار، این نسخت صهار بخت است و نسخه شاپور بن سهل ؛ لکن اندر نسخه شاپور حماما نیست. ذخیره خوارزمشاهی ص 1838