ذوالبطن. [ ذُل ْ ب َ ] ( ع اِ مرکب )پلیدی. حدث مردم. ( مهذب الاسماء ): القی ذا بطنه ؛ ای احدث. || اعضای درونی شکم از رودگانی و جزآن. || جنین ، القت المراءة ذا بطنها؛ بزاد. || القت الدجاجة ذابطنها؛ بیضه نهاد.