ذو الاکمام

لغت نامه دهخدا

ذوالاکمام. [ ذُل ْ اَ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوند کانازها. دارای کاردها. صاحب طلعها. || گُل ِ یَخ. ( و به این معنی مستحدث است ).

فرهنگ فارسی

خداوند کانازها دارای کاردها

پیشنهاد کاربران

الاکمام: به هر سر پوش و کلاهک میگویند. حتی به پوزه - بند حیوانات هم اطلاق میشه. به آستین پیراهن و شلوار و انتهای بعضی دوختنیها از آنجهت الکمام می گویند چون بصورت کلاهک دوخته میشود.

بپرس