ذناب
لغت نامه دهخدا
ذناب. [ ذِ ] ( اِخ ) نام وادئی متعلق به مرةبن عوف. || نام جایگاهی و ظاهراً در شام.
ذناب. [ ذِ ] ( ع اِ ) رشته ای که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آن را جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند. || سپس و آخر هر چیزی. || سپس رو. || آب رو میان دو پشته. ج ، ذَنائب.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید