ذمیان. [ ذَ م َ ] ( ع مص ) شتافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ناخوش آمدن بوی کسی را. یقال ذمتنی ریح ٌ کذا؛ اذیّت و رنج رسانید مرا فلان بوی.