ذمایم

لغت نامه دهخدا

ذمایم. [ ذَ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ذمیمة.

فرهنگ فارسی

جمع ذمیمه
( اسم ) جمع ذمیمه نکوهیده ها : ذمایم اخلاق .

فرهنگ معین

(ذَ یِ ) [ ع . ذمائم ] (اِ. ) جِ ذمیمه . نکوهیده ها.

فرهنگ عمید

=ذمیمه

پیشنهاد کاربران

درباره این کلمه ۲ نوع مشابه داریم:
۱ - ذمایم = صفت های زشت و ناپسند
۲ - ضمایم = پیوست ها یاداشت ها
با توجه به جمله اگر بجث اخلاقیات بود از نوع۱. . . در غیر اینصورت نوع۲ است
زشتی ها، قبایح، ناستوده ها، پلیدی ها

بپرس