مستذل . [ م ُ ت َ ذَل ل ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استذلال . خوار و ذلیل داشته شده . ( غیاث ) ( اقرب الموارد ) . ذلیل شمرده شده . رجوع به استذلال شود : کارهای زمانه میل به ادبار دارد. . . و نیکمردان رنجور و مستذل و شِرّیران فارغ و محترم . ( کلیله چ مینوی ص 55 و 56 ) .
ذلیل شده: [عامیانه، اصطلاح] خوار و زبون، دشنام و نفرینی که زنان به کودکان بسیار شیطان خود می دهند.