ذلغ

لغت نامه دهخدا

ذلغ. [ ذَ ] ( ع مص ) ذلغ شفة؛ برگشتن لب.انقلاب شفة؛ یا ترکیدن لب ، تشقق شفه. || ذلغ جاریة؛ آرمیدن با وی. || ذلغ طعام ؛ ولغطعام ، لغف طعام ، اکل طعام یا سغسعه طعام. یا خوردن طعام نرم را. || نیک چرب کردن طعام را.

فرهنگ فارسی

ذلغ شفه . بر گشتن لب .

پیشنهاد کاربران

بپرس