ان الضراط به تعاظم جدکم
فتعاظموا ضِرطاً بنی القعقاع.
ولیکن پس از این وی را بدین ابیات رثا گفته است :
ابعد ابی العباس یستعتب الدهرُ
و ما بعده للدهر عُتبی و لا عذرُ
و لو عوتب المقدار و الدهر بعده
لما أعتبا ما اورق السلم النضر
الا ایها الناعی ذفافة ذا الندی
تعست و شلت من انا ملک العشر
اتنعی فتی ً من قیس عیلان صخرةً
تفلق عنها من جبال العدی الصخر
اذا ما ابوالعباس خلّی مکانه
فلا حملت انثی و لا مسّها طهر
ولا امطرت ارضاً سماء و لا جرت
نجوم ، و لا لذّت لشاربها الخمر
کأن بنی القعقاع یوم وفاته
نجوم سماء خرمن بینها البدر
تُوفّیت الامال بعد ذُفافة
و اصبح فی شغل عن السَفر السَفر
یُعَّزون عن ثاو تُعزی به العُلا
و یبکی علیه المجد و البأس و الشعر
و ما کان الاّ مال َ من قل ماله
و ذخراً لمن أمسی و لیس له ذخر
( الموشح مرزبانی ص 327 و 328 ).
و سپس گفت ابوتمام ، همه این قصیده بدزدیده و در شعر خود درآورده است. و مراد از قصیده ٔابی تمام قصیده ای است بمطلع:کذا فلیجل الخطب و لیفدح الأمر.
ذفافة کثمامة نام مردی است.
؟
ذفافة. [ ذُ ف َ ] ( اِخ ) ( ابو... المصری ) در متن تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 178 شعر ذیل آمده است :
و ما السّحاب ُ اذا ما انجاب ُ عن بَلَد
و لا یلم به یوماً بمذموم
و در حاشیه گوید: لابی ذُفافةالمصری فی بعض الرؤساء و بعده :
اِن جدت فالجودُ شی قد عُرفت َ به
و ان تجافیت لم تنسب الی اللّوم.
( تتمةالیتیمة نسخه پاریس ورق 509 ).