ذعلوق. [ ذُ ] ( ع اِ ) تره ای است تیزبوی همچون گندنا. و محمودبن عمر ربنجنی گوید طرخون. || مرغکی است. || نوعی از سماروغ. یعنی قسمی از کماة. || ( ص ) کودک چالاک تیزفهم سبک روح. || ( صوت ) ذعلوق دهلوق ، کلمه ای است که میش را به دوشیدن خوانند. || گوسفند سبک جثه تنگ دهان ( ؟ ). || ( اِخ ) نام شمشیر خالدبن سعیدبن عاص.