دیکشنری
مترجم
بپرس
ذعاق
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ذعاق. [ ذُ ] ( ع ص ) ماءٌذعاق ؛ آب سطبر تلخ که خوردن نتوان. || داءٌ ذعاق ؛ بیماری کشنده.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها