( ذریعة ) ذریعة. [ ذَ ع َ ] ( ع ص ) تأنیث ذریع. || ( اِ ) سبب. وسیله. ( دهار ). واسطه. دست آویز. آنچه بدو بدیگر پیوندند یا به مرادی رسند. ذُرعَة. پیوستگی. || ماده شتر یا اشتری یا اسبی و مانند آن که صیاد در پس آن پنهان شده بر صید تیر اندازد. || حلقه ای که آموختن رمایة را نشانه قرار دهند و تیر از آن درگذرانند. ج ، ذرایع.
فرهنگ فارسی
ذریعه الی مکارم الشریعه تالیف راغب اصفهانی ( ه. م . ) در علم کلام . وسیله، دست آویز، رائع جمع
فرهنگ معین
(ذَ عِ ) [ ع . ذریعة ] (اِ. ) وسیله ، واسطه ، دست آویز. ج . ذرایع .