ذروه

/zorve/

مترادف ذروه: اوج، ذروت، ستیغ، قله، تارک، چکاد، فرق، نوک

متضاد ذروه: حضیض

معنی انگلیسی:
pinnacle, summit, apex

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سر کوه قله ۲ - تارک سر چکاد . ۳ - بالای هر چیز نوک سر جمع ذری . ۴ - ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود ... ذروت وسطی آن نقطهاست از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد ( التفهیم ) .

فرهنگ معین

(ذِ وِ ) [ ع . ذروة ] (اِ. ) ۱ - نوک کوه ، قله . ۲ - تارک سر. ۳ - بالای هر چیز.

فرهنگ عمید

۱. بلندی، اوج.
۲. بالای چیزی.
۳. جای بلند مانند قلۀ کوه.

مترادف ها

pinnacle (اسم)
اوج، ذروه، برج، راس، منتهی درجه، قله نوک تیز

summit (اسم)
اوج، قله، نوک، اعلی درجه، ذروه، منتها درجه، منتهی

apogee (اسم)
اوج، نقطهء کمال، اعلی درجه، نقطهء اوج، ذروه

ne plus ultra (اسم)
ذروه، حد اعلای ترقی

فارسی به عربی

قمة

پیشنهاد کاربران

قسمت بالای ( شکل هندسی )
ذِرْوَة : ج ذُرًى و ذِرىً : بالاى هر چیزى ، بلندى و جایگاه بلند .
تلفظ صحیح این کلمه: ذِرْوَة

بپرس