ذروف

لغت نامه دهخدا

ذروف. [ ذُ ] ( ع مص ) ذرف. ذَرفان ذریف. تذراف. اشک ازچشم رفتن. روان گردیدن سرشک. رفتن اشک و جز آن. ( زوزنی ). دویدن و بردویدن چیزی روان چون اشک و جز آن.

پیشنهاد کاربران

بپرس