ذرخش
لغت نامه دهخدا
ذرخش ار نخندد بگاه بهار
همانا نگریدچنین ابر زار.
و امروز درخش با دال مهمله و درخشان و درخشیدن به کسر دال و فتح راء متداول است. رجوع به درخش شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - برق روشنی . ۲ - برق آسمانی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. برق آسمانی.
پیشنهاد کاربران
برق، جرقه، جلوهٔ آنی، آتش خَش، Lightning، شیارِ آتش، شکافِ آتش، تازیانهٔ آتش، خشِ آتش، خراشِ آتش
آذرخش