دیکشنری
مترجم
بپرس
ذخیره سازی
/zaxiresAzi/
معنی انگلیسی
:
storage
دنبال کنید
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمص . ) عمل ذخیره کردن .
فرهنگستان زبان و ادب
{storage} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انباشتن داده ها و اطلاعات در حافظه
مترادف ها
storage
(اسم)
انباره، مخزن، ضبط، انبار کالا، ذخیره سازی، انبارش
فارسی به عربی
خزن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها