دیکشنری
مترجم
بپرس
ذحم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ذحم. [ ذَ ] ( ع مص ) عیب کردن. || حقیر شمردن. || راندن. || رسوا کردن.
فرهنگ فارسی
عیب کردن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها