ذحج

لغت نامه دهخدا

ذحج. [ ذَ ] ( ع مص ) خراشیدن. || ذحج ریح ؛ کسی یا چیزی را، کشیدن باد او را از جائی بجائی.

پیشنهاد کاربران

بپرس