ذبارت

لغت نامه دهخدا

ذبارت. [ ذِ رَ ] ( ع مص ) ذبارَة. نیکو نگریستن. || خشمناکی. خشمناک شدن. || محکم کردن. || نیکو یاد گرفتن. || روان خواندن. || ذبارت خبر؛ دریافتن آن.

پیشنهاد کاربران

بپرس