ذات کهف. [ ت ُ ک َ ] ( اِخ ) کوهی است نزدیک ضریّة و بدانجا بنویربوع را با جیش منذربن ماءالسماء جنگی روی داد و غلبه بنویربوع را بود. جریر گوید : هم ملکوا الملوک بذات کهف هم منعوا من الیمن الکلابا.
( از المرصع ).
و روضة ذات کهف نیز موضعی است و یاقوت گوید: روضة ذات کهف حجازیّةٌ بنواحی المدینة. جبلةبن جریس حلاّبی راست : و قلت لهم بروضة ذات کهف اقیموا الیوم لیس اوان سیر.
فرهنگ فارسی
کوهی است نزدیک ضریه و بدانجا بنویربوع را با جیش منذر ابن مائ السمائ جنگی رویداد و غلبه بنویربوع را بود .