ذات العشیره

لغت نامه دهخدا

( ذات العشیرة ) ذات العشیرة. [ تُل ْ ع ُ ش َ رَ ] ( اِخ ) یاقوت از ازهری روایت کند که ذات العشیرة موضعی باشد به صمان ، منسوب به عُشَرَةَ که بدانجا روید. و عُشر درختی است بزرگ و آن را صمغی شیرین باشد که آن را نیز عشر نامند. و رسول اکرم صلوات اﷲ علیه را بدانجا غزوه ای است و آن ناحیه ای است از ینبُع میان مکه و مدینة. و ابوزید گوید،عُشیرة دزی است خرد میان یَنبع و ذی المروة و خرمای آنجا از خرمای دیگر جاهای حجاز بهتر باشد جز صیحانی به خیبر و برنی و عجوة به مدینة. و اصمعی گوید، خوّ،وادی باشد قرب قَطن که آب آن به ودای ذی العشیرة ریزد و ذی العشیرة وادیئی است و بدانجا آبها و نخلستانهاست ، بنی عبداﷲبن غطفان را. و آب ذی العشیرة به رُمّة، مستقبل جنوب ریزد. و به بر سوی ذی العشیرة منهلی باشد. و ابوعبداﷲ السکونی گوید: ذات العشیرة را ذات العشر نیز نامند و آن یکی از منازل اهل بصرة است در راه نباج بعد مسقطالرّمل و میان آن دو، رمل الشیحة است...

پیشنهاد کاربران

بپرس