دیگر کس

پیشنهاد کاربران

دیگر کس ؛ دگر کس. کس دیگر. دیگری. غیر. جز من. جزما. غیر از من. غیر از ما :
مگر خود درنگم نباشد بسی
بباید سپردن بدیگر کسی.
فردوسی.
زیان کسان سود دیگر کس است.
اسدی.

بپرس