دیگر کردن. [ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تغییر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دگرگون ساختن. بدل کردن. مبدل ساختن : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم.ناصرخسرو.