دیگ بر دیگ

لغت نامه دهخدا

دیگ بر دیگ. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) دیک بر دیک ، دوایی سمی مرکب از زرنیخ و جیوه و زنگار و آهک که در قدیم برای معالجه بعضی جراحتها بکار میرفت. مرگ موش ساخته. مرگ موش ساخته را گویند و آن را از زرنیخ مصعد سازند و از جمله سمیات است. ( آنندراج ) ( برهان ). سم الفار عملی. ( بحر الجواهر ) ( اختیارات بدیعی ) ( الفاظ الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ) ( مخزن الادویه ) : گوشت فزونی و باسور را ببرند و بردارند، چنانکه باسور مقعد را با داروها تیز برنهند چون دیگ بر دیگ و اقراص فیلدفیون تا وی را بخورد. ( ذخیره خوارزمشاهی یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به دیک بر دیک شود. || فارسی قدر علی قدر ( دیگی بر دیگ دیگر ) گمان میکنم معنی دیگر آن ظروف مرتبطه باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) دوایی سمی مرکب از زرنیخ و جیوه و زنگار و آهک که در قدیم برای معالجه بعضی جراحتها بکار میرفت مرگ موش ساخته .

فرهنگ عمید

دارویی مرکب از زرنیخ و زنگار و زیبق و آهک که در طب قدیم برای معالجۀ بعضی زخم ها و جراحات به کار میرفته، مرگ موش.

پیشنهاد کاربران

بپرس