دیکه

لغت نامه دهخدا

( دیکة ) دیکة. [ی َ ک َ ] ( ع اِ ) ج ِ کثرت دیک ، خروس. ( تاج العروس ).

دیکة. [ ک َ ] ( ع اِ ) ماکیان. ( ناظم الاطباء ).
دیکه. [ ک ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شینتال بخش سلماس شهرستان خوی با 132 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

ماکیان .

دانشنامه آزاد فارسی

دیکِه (Dike)
در یونان باستان، مفهوم عدالت. دیکه گاه در هیئت یکی از هوراها (الهگان فصل ها)، مثل صلح (ایرنه) و نظم (اِئونومیا)، دختران تمیس و زئوس، تجسم می یافت.

پیشنهاد کاربران

بپرس