دیکته
/dikte/
مترادف دیکته: املا، درست نویسی، تحمیل
برابر پارسی: از بر نویسی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) مطلبی که کسی املاکند و دیگری بنویسد املا .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مترادف ها
دیکته، املاء، تلقین
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بنویس، دیکته کرد ، بنویس کرد دیکته می کند بنویس می کند.
دلم به حال این بدبخت میسوزد که واژهٔ فرانسوی را ترکی میداند ، این جفنگ ها و چرند ها را ببر در جای بگو که سطح دانش و فهمشان اندازه خودت باشد
دوستان خواهش میکنم درخواست حذف این جور پیام ها رو ندید تا میزان خرد اینها بر همگان آشکار شود .
پیروز باشید
دوستان خواهش میکنم درخواست حذف این جور پیام ها رو ندید تا میزان خرد اینها بر همگان آشکار شود .
پیروز باشید
واژه دیکته
معادل ابجد 439
تعداد حروف 5
تلفظ dikte
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: dict�e]
مختصات ( تِ ) [ فر . ] ( اِ. )
آواشناسی dikte
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 439
تعداد حروف 5
تلفظ dikte
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: dict�e]
مختصات ( تِ ) [ فر . ] ( اِ. )
آواشناسی dikte
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
املا ، درست نویسی، تحّمل
... [مشاهده متن کامل]
فروخواندن=دیکته ( واژه فرانسوی )
همان طور که در لغات نامه ها نوشته شده این کلمه ترکی است
به معنی غالب کردن یا تحمیل سخن خود بر دیگری
لطفا ازش ریشه های مسخره در نیارین 🤘
به معنی غالب کردن یا تحمیل سخن خود بر دیگری
لطفا ازش ریشه های مسخره در نیارین 🤘
املا، درست نویسی، تحمیل