دیوید گوردون ( David Gordon ) ( متولد ۷ آوریل ۱۹۴۸ ) ، فیلسوف لیبرترین و مورخ روشنفکری اهل ایالات متحده است که تحت تأثیر نظریات اقتصادی راتباردی قرار دارد. پیتر جی. بوتکه در ژورنال «مقالات منطقِ» بنیاد منطق ( Reason Foundation ) خود، مقاله شماره ۱۹، خزان ۱۹۹۴ میلادی، گوردون را به عنوان «یک فیلسوف و مورخ روشنفکری که شدیداً متأثر از نظریات اقتصادی راتباردی است» توصیف می کند. او عضو ارشد مؤسسه لودویگ فون میزس و ویراستار میزس ریویو است.
... [مشاهده متن کامل]
گوردون مدرک های تحصیلی خود را از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس به دست آورد، از جمله مدرک دکترای تخصصی در رشته تاریخ روشنفکری. او به متخصص نظریات موری راتبارد مبدل شد.
در ۱۹۸۵ میلادی، گوردون همراه با استاد والتر بلاک روی یک مقاله مروری حقوقی تحت عنوان «اخاذی و اِعمال حقوق آزادی بیان» کار کردند، مقالهٔ که تناقض ها و پارادکس ها در قوانین ضد باج گیری و شرایطی که این چنین قوانین پذیرفتنی هستند، را مورد بررسی قرار می دهد.
او با نشریه های علمی چون آنالیسیز، انترنشنل فیلاسوفیکل کوارترلی، ژورنال آف لیبرترین ستدیز، کوارترلی ژورنال آف آسترین ایکنامیکس، سوشیال فیلاسوفی اند سیاست و ایکان ژورنال واچ همکاری داشته است.
او همچنین مقالاتی در اورنج کانتی رجیستر، دی امریکن کانسروتیو و فریمان منتشر کرده است.
کتاب ۱۹۹۱ گرودون تحت عنوان «زنده کردن مارکس: مارکسیست های تحلیلی در مورد آزادی، استثمار و عدالت»، توسط اندیشمند مؤسسه میزس، یوری مالسیو به عنوان «باطل سازی تلاش های نئو - مارکسیستی برای نجات این نظام از خود آن» توصیف گردید. این کتاب که به استدلال های فیلسوفان سیاسی مارکسیست مانند جرالد آلن کوهن، جون ایلستر و جان رومر پاسخ می دهد، تمامی اشکال مارکسیسم را به لحاظ نظری غیرقابل اجراء می داند. «مرور علوم سیاسی آمریکا» ( American Political Science Review ) اظهار داشت که استدلال گوردون «تا حدی خام» بود: کاپیتالیسم نمی تواند استثمارگرانه باشد و کاپیتالیسم مبتنی بر لِسه فِر می تواند باعث یک جهان عادلانه شود. بنابرین، گوردون نتیجه گیری می کند که مارکسیسم «کاملاً ناکام» است. ژورنال جامعه شناسی معاصر ( Contemporary Sociology ) بیان داشت که گوردون موفق نشد تا نشان دهد که مارکسیست های تحلیلی «یک سلاح مهیب در دستان ضد - مارکسیست ها» همانند خود وی، بودند. گفته می شد که گوردون لیاقت اندکی در استدلال های ضد - مارکسیستی از خود نشان داده و «اشتباهات به آسانی قابل خودداری» را مرتکب می شد.
... [مشاهده متن کامل]
گوردون مدرک های تحصیلی خود را از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس به دست آورد، از جمله مدرک دکترای تخصصی در رشته تاریخ روشنفکری. او به متخصص نظریات موری راتبارد مبدل شد.
در ۱۹۸۵ میلادی، گوردون همراه با استاد والتر بلاک روی یک مقاله مروری حقوقی تحت عنوان «اخاذی و اِعمال حقوق آزادی بیان» کار کردند، مقالهٔ که تناقض ها و پارادکس ها در قوانین ضد باج گیری و شرایطی که این چنین قوانین پذیرفتنی هستند، را مورد بررسی قرار می دهد.
او با نشریه های علمی چون آنالیسیز، انترنشنل فیلاسوفیکل کوارترلی، ژورنال آف لیبرترین ستدیز، کوارترلی ژورنال آف آسترین ایکنامیکس، سوشیال فیلاسوفی اند سیاست و ایکان ژورنال واچ همکاری داشته است.
او همچنین مقالاتی در اورنج کانتی رجیستر، دی امریکن کانسروتیو و فریمان منتشر کرده است.
کتاب ۱۹۹۱ گرودون تحت عنوان «زنده کردن مارکس: مارکسیست های تحلیلی در مورد آزادی، استثمار و عدالت»، توسط اندیشمند مؤسسه میزس، یوری مالسیو به عنوان «باطل سازی تلاش های نئو - مارکسیستی برای نجات این نظام از خود آن» توصیف گردید. این کتاب که به استدلال های فیلسوفان سیاسی مارکسیست مانند جرالد آلن کوهن، جون ایلستر و جان رومر پاسخ می دهد، تمامی اشکال مارکسیسم را به لحاظ نظری غیرقابل اجراء می داند. «مرور علوم سیاسی آمریکا» ( American Political Science Review ) اظهار داشت که استدلال گوردون «تا حدی خام» بود: کاپیتالیسم نمی تواند استثمارگرانه باشد و کاپیتالیسم مبتنی بر لِسه فِر می تواند باعث یک جهان عادلانه شود. بنابرین، گوردون نتیجه گیری می کند که مارکسیسم «کاملاً ناکام» است. ژورنال جامعه شناسی معاصر ( Contemporary Sociology ) بیان داشت که گوردون موفق نشد تا نشان دهد که مارکسیست های تحلیلی «یک سلاح مهیب در دستان ضد - مارکسیست ها» همانند خود وی، بودند. گفته می شد که گوردون لیاقت اندکی در استدلال های ضد - مارکسیستی از خود نشان داده و «اشتباهات به آسانی قابل خودداری» را مرتکب می شد.