دیوید هاروی

دانشنامه عمومی

دیوید هاروی ( به انگلیسی: David Harvey ) ( زادۀ ۳۱ اکتبر ۱۹۳۵، گیلینگام، کِنت، انگلستان ) ، استاد ممتاز جغرافیا و انسان شناسی در دانشگاه شهریِ نیویورک است. هاروی یکی از مهم ترین نظریه پردازان در عرصهٔ مسائل اجتماعی جهان است، او درجهٔ دکترای خود را در رشتهٔ جغرافیا در سال ۱۹۶۱ از دانشگاه کمبریج دریافت کرده است. به دلیل تأثیر و نفوذ چشمگیرش، در میان ۲۰ نویسندهٔ مرجع در عرصهٔ علوم انسانی قرار گرفته است. [ ۱] علاوه بر آن، او یکی از مرجع ترین جغرافی دانان آکادمیک در سطح جهان است. [ ۲] هاروی کتاب ها و مقالات بسیاری نوشته است که در گسترش رشتهٔ جغرافیای نوین بسیار حائز اهمیت هستند. آثار او سهم عمده ای در گسترش مباحث اجتماعی و سیاسی داشته است. وی در سال ۲۰۰۷ به عنوان هجدهمین نویسندهٔ پر ارجاع در حوزه کتب علوم انسانی و اجتماعی معرفی شد. مبنای این رتبه تعداد ارجاعات علمی به کتاب های او در پایگاه داده توماس رویترز ( ISI ) بود. پیش تر در پژوهش انجمن سلطنتی جغرافیا که هدف آن یافتن جغرافیدان با بیشترین ارجاع در کشورهای انگلیسی زبان بود در فاصله سال های ۱۹۸۸–۱۹۸۴ بود، هاروی رتبه نخست را کسب کرده بود. [ ۳] هاروی اخیراً به دلیل بازگشتش به مقولهٔ طبقهٔ اجتماعی و رویکردهای مارکسیستی ( به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای روش شناختی در نقد سرمایه داری جهانی، به ویژه شکلِ نولیبرالی اش ) ، شهرت دوچندان یافته است. او یکی از مفسرانِ پیشتاز اندیشهٔ حق به شهر ( The Right to the City ) است.
او با رفتن از دانشگاه بریستول به دانشگاه جانز هاپکینز در بالتیمور ایالات متحده آمریکا، خود را در مرکز تازه در حال ظهور از جغرافیای رادیکال و مارکسیستی قرار داد. در آن زمان بی عدالتی، نژادپرستی و استثمار در بالتیمور قابل مشاهده بودند، و فعالیت های اطراف این مسائل در اوایل دهه ۱۹۷۰ در ساحل شرقی آمریکا، شاید بیشتر از بریتانیا، ملموس بود. مجله آنتیپاد در دانشگاه کلارک شکل گرفت؛ که هاروی یکی از اولین نویسندگان آن بود. انجمن بوستون متشکل از جلسات جغرافیدانان آمریکا در سال ۱۹۷۱ نقطه عطفی بود، که با تلاش هاروی ودیگران رویکرد سنتی هم رده های آن ها را مختل کرد. در سال ۱۹۷۲، در مقاله معروف در زمینه ایجاد محله گتو نشین، او برای ایجاد «نظریه انقلابی»، تئوری «اعتبار از طریق عمل انقلابی» استدلال آورد.
عدالت اجتماعی و شهر ( ۱۹۷۳ ) بیانگر این موضع هاروی است که جغرافیا نمی تواند به عنوان راهکاری در مواجه با فقر شهری و مشکلات مرتبط با آن باقی بماند. به طور گسترده ای به این موضوع استناد شده است ( بیش از ۱۰۰۰ بار در سال ۲۰۰۵، در یک انتظام جاییکه ۵۰ استناد اندک هستند ) ، و این یک سهم قابل توجهی را برای نظریه مارکسی فراهم می سازد با این استدلال که سرمایه داری به منظور اطمینان از تکثیر خود فضا را نابود می کند. ماتریالیسم دیالکتیک کارهای بعدی هاوری، به ویژه محدودیت های تئوری پیچیده برای سرمایه را ( ۱۹۸۲ ) هدایت می کند. افزون برآن LTC، تجزیه و تحلیل جغرافیایی رادیکال سرمایه داری، و چندین کتاب در مورد فرایندهای شهری و زندگی شهری آن را دنبال می کنند. وضعیت پست مدرنیته ( ۱۹۸۹ ) ، در حالی که استاد در آکسفورد بود نوشته شده است که کتاب پرفروشی بود ( لندن مستقل آن را به عنوان یکی از پنجاه کاری بیشترین اهمیت را در میان آثار غیر داستانی چاپ شده از سال ۱۹۴۵ دارد نامگذاری شد ) . که این نقد ماتریالیستی از ایده ها و استدلال های پست مدرن است، این در واقع نشان دهنده ظهور تناقضات در درون نظام سرمایه داری به خودی خود می باشد. عدالت، طبیعت و جغرافیای تفاوت ( ۱۹۹۶ ) بر عدالت اجتماعی و زیست محیطی تمرکز می کند ( هر چند چشم انداز دیالکتیکی آن خشم برخی از سبزها را به خود جذب کرده است ) . فضاهای امید ( ۲۰۰۰ ) موضوعی آرمانی است و ممکن است مخالفتی با نحوه تفکر سوداگرانه دربارهٔ چگونگی نگاه به جهان بینی جایگزین نداشته باشد.
عکس دیوید هاروی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(David W. Harvey(1935
متفکر مارکسیست بریتانیایی. استاد انسان شناسی و جغرافیا در دانشگاه سیتی نیویورک است. با نوشتن کتاب ها و مقالات بسیار، نقش مهمی در گسترش جغرافی مدرن و معرفی این حوزه ی علمی داشته است و کتاب هایش با استقبال گسترده ای مواجه شده اند. عمده ی تلاش های هاروی، مبنی بر افزودن بُعد مکانی و جغرافیایی به بُعد تاریخی موجود در نظریه ی مارکسیستی بوده است.
در مدرسه ی گالینگهام و کالج سنت جان کمبریج تحصیل کرد. نخستین اثر مهم او در مقام یک متفکر، پایان نامه ی دکترایش بود که در آن با رویکردی تاریخی، تولیدات منطقه ای از انگلستان را پیگیری می کند. انتخاب یک منطقه ی جغرافیایی خاص و مطالعه ی آن با رویکردی تاریخی، در آثار بعدی هاروی نیز مشاهده می شود.
هاروی در اواسط دهه ی شصت، متأثر از گرایش رایج آن دوران در علوم احتماعی مبنی بر استفاده از روش ها و داده های کمی و آماری، مطالعاتی انجام داد که شاخص ترین حاصل آن، کتاب تبیین در جغرافیا (1969) بود. این اثر، خیلی زود به نقطه ی عطفی در روش شناسی و فلسفه ی جغرافیا تبدیل شد. با این حال، هاروی بعد از این کتاب توجه خود را معطوف به مسئله ی ناعدالتی اجتماعی کرد و به تبیین طبیعت نظام سرمایه داری پرداخت.
نقل مکان کردن از دانشگاه بریستول به دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور آمریکا نقشی انکارناپذیر در سیر اندیشه های هاروی داشت. در آن زمان، بالتیمور شدیداً گرفتار نابرابری، استثمار و نژادپرستی بود و انگیزه ی هاروی برای تغییر این شرایط، او را بیش از پیش به اندیشه های مارکس نزدیک کرد. در کتاب عدالت اجتماعی و شهر (1960)، هاروی اظهار می کند که جغرافیا نمی تواند در برابر فقر و بیماری بدون موضع باشد و استدلال می کند که سرمایه داری عمداً فضاها را نابود می کند تا بازسازی دوباره ی آن ها ضروری و تضمین شده باشد و به این ترتیب، بقای سرمایه داری قطعی شود. در طول این سال ها، به این اثر هاروی بسیار ارجاع شده است. برای مثال، در سال 2017 بیش از 6600 بار به این کتاب ارجاع داده شده و این در حالی است که آثار دیگر، معمولاً با کمتر از پنجاه ارجاع در سال مواجه هستند. دیگر اثر شاخص هاروی، وضعیت پست مدرن (1989)، همزمان با دوران تدریس او در دانشگاه آکسفورد چاپ شد و روزنامه ی ایندیپندنت آن را در فهرست پنجاه اثر غیرداستانی مهمی که بعد از سال 1945 منتشر شده قرار داد. هاروی در این کتاب پرفروش، به نقد مفاهیم و اصول پست مدرن می پردازد و معتقد است که آن ها از دل تناقضات درونی سرمایه داری بیرون آمده اند. هاروی در کتاب بعدی خود،عدالت، طبیعت و جغرافیای تفاوت (1996)، بر عدالت اجتماعی و زیست محیطی تمرکز می کند. کتاب دیگر او با عنوانپاریس پایتخت مدرنیته، مهم ترین اثر وی در حوزه ی جغرافیای تاریخی است و اتفاقات کمون_پاریس را مورد بررسی قرار می دهد. درامپریالیسم جدید (2003)، هاروی حمله ی آمریکا به عراق را فرصتی برای محافظه کاران ارزیابی می کند تا به واسطه ی آن توجهات را از شکست های سرمایه داری در آمریکا به بیرون منحرف کنند. اثر بعدی او،تاریخمختصر نئولیبرالیسم، به ارزیابی و تحلیل جریان نئولیبرالیسم و سیاست های آن از اواسط دهه ی هفتاد تا کنون اختصاص دارد؛ سیاست هایی که به عقیده ی هاروی، نفع گروهی کوچک را در قبال ضرر مردم به دنبال دارد و موجب افزایش فاصله ی طبقاتی شده است. معمای سرمایه (2010) با نگاه به بحران های مالی سال 2008 که اقتصاد کشورها در نقاط مختلف جهان را به لرزه انداخت، نگاشته شده است و تبیینی است از سازوکارهای عمومی نظام سرمایه داری و اینکه چگونه به بحران می انجامند.
اگرچه هاروی در سال 1993 از آکسفورد به جان هاپکینز برگشت، با این حال بیشتر وقت خود را به سخنرانی در نقاط مختلف دنیا و همچنین تحقیق در مدرسه ی اقتصاد لندن می گذراند. در سال 2001، او به عنوان استاد ممتاز به دانشگاه سیتی نیویورک رفت و هم اکنون در دپارتمان انسان شناسی این دانشگاه فعالیت می کند. در مجموعه ای از درس گفتارهای تصویری، هاروی به شرح و خوانش مهم ترین اثر مارکس، یعنی سرمایه، پرداخته و این مجموعه در طول سال های اخیر با استقبال چشمگیری رو به رو بوده است. در واقع، کتاب راهنمای سرمایه ی مارکس (2010) نیز متنی است که هاروی برای تکمیل و کمک به مخاطبان این مجموعه ی درس گفتارهای تصویری نوشته است.
منابع:
http://www.rostashahr.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/introduction-thought-david-harvey

پیشنهاد کاربران

بپرس