دیوید آلن مَمِت ( به انگلیسی: David Alan Mamet ) ( متولد ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ ) نمایشنامه نویس، فیلم نامه نویس و کارگردان آمریکایی است. ممت به معبد خدایان نمایش نامه نویس این قرن تعلق دارد؛ هیچ نمایشنامه نویس آمریکایی دیگری، جز «تنسی ویلیامز»، با این وسعت به جلو نرفته است. او تجربه شخصی خودش را پیرامون روابط معلول خانوادگی و جهان جنایت زیرزمینی آمریکایی می نویسد تا بتواند درام های بسیاری خلق کند. دیوید ممت ۲۲ نمایشنامه، شش مجموعه مقاله، دو رمان و ۱۴ فیلمنامه، که پنج فیلمنامه را خودش کارگردانی کرده بود - نگاشته است.
جان لار او را مردی کوچک ولی با ساختاری مقتدر یافته است، که جدیتی را به شکل ثابت و مشخص تحمیل می کند، تا جایی که «اد کورن» به او نشان «ممت مستحکم» را می دهد.
دیوید ممت متولد ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ است و در محله یهودی های جنوب شیکاگو، چند بلوک آن طرف تر از دریاچه می شیگان، بزرگ شده است. فرزند «لئونور ( لی ) » و موریس «برنی» ممت، دو روشنفکر، از نسل اول های مترقی و متحرک آمریکایی، که خانواده آنها یهودی های اشکنازی از روسیه و لهستان بودند که در سال ۱۹۲۰ به شیکاگو مهاجرت کرده بودند. پدرش، وکیل کارگردان و مادرش، معلم مدرسه بود. در ۱۹۵۸، پدر و مادر ممت از هم جدا شدند و پس از آن وی و خواهرش «لین» با مادرشان و ناپدری شان زندگی کردند. دیوید تا زمان طلاق پدر و مادرش در مدارس دولتی جنوب تحصیل کرد. خیلی زود دیوید به شیکاگو به نزد پدرش رفت. او در «دبیرستان فرانسیس دبلیو پارکر» شیکاگو تعلیم یافت و در دانشگاه گودارد واقع در ورمانت به تحصیلش ادامه داد و در سال ۱۹۶۹ از آنجا فارغ التحصیل شد؛ او سال اول را حذف کرد تا بتواند در کلاس های بازیگری «سنفورد مایسنر»، در نیویورک شرکت کند. در ۱۹۷۱، ممت شروع به تدریس بازیگری در «دانشگاه گدار» کرد. یکی از صمیمی ترین دوستانش، «ویلیام. اچ. میسی» یکی از شاگردانش بود. در ۱۹۷۲ ممت شرکت «سنت نیکولاس» را با «میسی» راه اندازی کرد و یک سال بعد شرکت را به شهر شیکاگو منتقل کرد. اولین شاهکارش را با عنوان، «بوفالوی آمریکایی» را در سال ۱۹۷۷ تهیه کرد. استفاده مینیمال ممت از زبان، کلید اصلی نمایشنامه هایش است؛ او از عبارت بندی موجز، انقطاع ها، مکث ها، توقف های میان جمله ای و شتاب ناگهانی در بیرون ریزی خصوصیات شخصیت، در متونش استفاده می کند. با اینکه ممت همیشه در دید هنری اش نگاهی فراگیر و گسترده داشته است، اما بعضی وقت ها او خود را در قالب یک انسان محافظه کار و ترسوی کنترل کننده نیز نشان می دهد. در سال ۱۹۷۶، ممت به نیویورک نقل مکان نمود. اولین فیلمی که ممت نویسندگی اش را کرد «مرد پستچی همیشه دوبار زنگ می زند» ساخت سال ( ۱۹۸۱ ) بود. ممت در سال ۱۹۹۰ با هنرپیشهٔ زنی به نام لیندسی کرویس ازدواج کرد و تا سال ۱۹۹۷ با یکدیگر زندگی کردند و دارای دو فرزند به نام های ویلا و زوسیا هستند؛ که این دوره بخشی از آریستوکراسی تئاتری نیویورک بود. او نمایشنامه نویسی اش را با نوشتن فیلمنامه ادامه داد. تمامی فیلمنامه های مامیت و بیشتر نمایشنامه های اصلی اش دربارهٔ خیانت و فاش کردن اسرار است؛ بسیاری از آنها حول موضوعی علیه هنرمندان می چرخند. سه مورد از فیلم های او «لبه»، «سگ را بجنبان» و «زندانی اسپانیایی» که همچنین خودش نیز کارگردانی کرده است نشان از همین دارند. ممت با همسر دومش «ربکا پیدئون» که به نظر او را آرام کرد، به همراه فرزندانش مدت ها در ورمانت زندگی می کرده اند. ممت از سال ۱۹۹۱ تاکنون در نیوانگلند زندگی می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجان لار او را مردی کوچک ولی با ساختاری مقتدر یافته است، که جدیتی را به شکل ثابت و مشخص تحمیل می کند، تا جایی که «اد کورن» به او نشان «ممت مستحکم» را می دهد.
دیوید ممت متولد ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ است و در محله یهودی های جنوب شیکاگو، چند بلوک آن طرف تر از دریاچه می شیگان، بزرگ شده است. فرزند «لئونور ( لی ) » و موریس «برنی» ممت، دو روشنفکر، از نسل اول های مترقی و متحرک آمریکایی، که خانواده آنها یهودی های اشکنازی از روسیه و لهستان بودند که در سال ۱۹۲۰ به شیکاگو مهاجرت کرده بودند. پدرش، وکیل کارگردان و مادرش، معلم مدرسه بود. در ۱۹۵۸، پدر و مادر ممت از هم جدا شدند و پس از آن وی و خواهرش «لین» با مادرشان و ناپدری شان زندگی کردند. دیوید تا زمان طلاق پدر و مادرش در مدارس دولتی جنوب تحصیل کرد. خیلی زود دیوید به شیکاگو به نزد پدرش رفت. او در «دبیرستان فرانسیس دبلیو پارکر» شیکاگو تعلیم یافت و در دانشگاه گودارد واقع در ورمانت به تحصیلش ادامه داد و در سال ۱۹۶۹ از آنجا فارغ التحصیل شد؛ او سال اول را حذف کرد تا بتواند در کلاس های بازیگری «سنفورد مایسنر»، در نیویورک شرکت کند. در ۱۹۷۱، ممت شروع به تدریس بازیگری در «دانشگاه گدار» کرد. یکی از صمیمی ترین دوستانش، «ویلیام. اچ. میسی» یکی از شاگردانش بود. در ۱۹۷۲ ممت شرکت «سنت نیکولاس» را با «میسی» راه اندازی کرد و یک سال بعد شرکت را به شهر شیکاگو منتقل کرد. اولین شاهکارش را با عنوان، «بوفالوی آمریکایی» را در سال ۱۹۷۷ تهیه کرد. استفاده مینیمال ممت از زبان، کلید اصلی نمایشنامه هایش است؛ او از عبارت بندی موجز، انقطاع ها، مکث ها، توقف های میان جمله ای و شتاب ناگهانی در بیرون ریزی خصوصیات شخصیت، در متونش استفاده می کند. با اینکه ممت همیشه در دید هنری اش نگاهی فراگیر و گسترده داشته است، اما بعضی وقت ها او خود را در قالب یک انسان محافظه کار و ترسوی کنترل کننده نیز نشان می دهد. در سال ۱۹۷۶، ممت به نیویورک نقل مکان نمود. اولین فیلمی که ممت نویسندگی اش را کرد «مرد پستچی همیشه دوبار زنگ می زند» ساخت سال ( ۱۹۸۱ ) بود. ممت در سال ۱۹۹۰ با هنرپیشهٔ زنی به نام لیندسی کرویس ازدواج کرد و تا سال ۱۹۹۷ با یکدیگر زندگی کردند و دارای دو فرزند به نام های ویلا و زوسیا هستند؛ که این دوره بخشی از آریستوکراسی تئاتری نیویورک بود. او نمایشنامه نویسی اش را با نوشتن فیلمنامه ادامه داد. تمامی فیلمنامه های مامیت و بیشتر نمایشنامه های اصلی اش دربارهٔ خیانت و فاش کردن اسرار است؛ بسیاری از آنها حول موضوعی علیه هنرمندان می چرخند. سه مورد از فیلم های او «لبه»، «سگ را بجنبان» و «زندانی اسپانیایی» که همچنین خودش نیز کارگردانی کرده است نشان از همین دارند. ممت با همسر دومش «ربکا پیدئون» که به نظر او را آرام کرد، به همراه فرزندانش مدت ها در ورمانت زندگی می کرده اند. ممت از سال ۱۹۹۱ تاکنون در نیوانگلند زندگی می کند.
wiki: دیوید ممت