دیوه. [ وَ ] ( اِ ) ( از: دیو + هَ ، نسبت و تصغیر، دیوک ، دیوچه ) کرم پیله ابریشم. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). کرم پیله. ( حاشیه لغت فرس اسدی نخجوانی ). دود قز. کرم ابریشم : دیوه هرچند کابریشم کند هرچه آن بیشتر بخویش تند.رودکی.رجوع به دیوک و دیوکش شود. || قسمی سماروغ سمی. ( لغت فرس اسدی ذیل سماروغ ). غارچ و سماروغ. ( ناظم الاطباء ) ( از اوبهی ).