دیوانگه. [ دی گ َهَْ ] ( اِ مرکب ) دیوانگاه ( از: دیوان + گه ، مخفف گاه پسوند ). دیوانخانه. ( از آنندراج ). مستقر دیوانیان : بباید بدین بارگه بگذردبدیوانگه عرض ما بنگرد.فردوسی.ز دیوانگه عرشیان درگذشت به درج آمد و درج را درنوشت.نظامی.