دیوانگاه

لغت نامه دهخدا

دیوانگاه. [ دی ] ( اِ مرکب ) محکمه. دیوانخانه. دیوانگه. جای و مستقر دیوانیان.

دیوانگاه. [ دی ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور با 677 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

محکمه .

پیشنهاد کاربران

روستای شهیدپروردیوانگاه یعنی مهدفرهنگ وخونگرمی ومهمان نوازی دربین همه روستاهای اطراف که باوجوددوربودن ازشهرپرورش دهنده دکترومهندس ومعلم وورزشکارانی بافرهنگ وپیشینه وسوادبالاست

بپرس