دیوان محاسبه

پیشنهاد کاربران

دیوان محاسبه ؛ اواره. اوراجه. دفتر حساب که حسابهای پراکنده دیوانی را در آن نویسند.
|| دستگاه و مستقر و محل و مجلس حکومت یا وزارت. دیوان وزارت. وزارتخانه. جایگاه و اداره حکومت و نظایر آن که مسند جزئی از آن است. مقر وزیر اعظم هیأت دولت یامقر و جایگاه دائم یا موقت یکی از عمال دولت چون عارض لشکر و رئیس دیوان رسالت و عامل خراج و غیره :
...
[مشاهده متن کامل]

عرض گاه و دیوان بیاراستند
کلید در گنجها خواستند.
فردوسی.
که رو ای برادر به ایوان خویش
نگه کن به ایوان و دیوان خویش.
فردوسی.
چون برون رفتی از دیوان هم بر پی تو
رتبت و قدر برون رفت ز در و ز دیوان.
فرخی.

بپرس