دیوان سیاه کرد

لغت نامه دهخدا

دیوان سیاه کردن. [ دی ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دیوان سیه کردن. نامه ٔاعمال سیاه کردن. کنایه از معصیت کردن :
بدوزخ برد مدبری را گناه
که پیمانه پر کرد و دیوان سیاه.
سعدی.

پیشنهاد کاربران