دیواستی
لغت نامه دهخدا
اقرالعین مصرع کار زنج
و کشین و مالاقی بیار
و دیواشنی و مالاقی خلنج
بحصن خجنداذ دمروا فباروا.
و در تاریخ ابن اثیر دیواشنی و دیوشتی نیز آمده است. مهمترین سندی که درباره دیواستی بما رسیده نامه ای است از او که در کوه مغ در تاجیکستان «آآ. فریمان » خاورشناس معروف روس بدو خط سغدی و تازی در 1933 م. بدست آورده است و این نامه را دیواستی به جراح بن عبداﷲ حکمی نوشته که در سال 99 هَ. ق. از سوی عمربن عبدالعزیز حکمران خراسان و ماوارءالنهر بوده است و در سال 100هَ. ق. معزول شده و عبدالرحمن بن نعمان بجای او رفته است در آغاز نامه چنین آمده است : بسم اﷲ الرحمن الرحیم ،للامیرالجراح بن عبداﷲ من مولاه دیواستی... ( از احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 132 به بعد چ کتابخانه ابن سینا سال 1341ش ). دیواستی ( از نامهای مردان ایران ) شوربن شوربن شوربن شوربن فیروزبن یزدجردبن بهرام جد عبداﷲبن محمدبن میکال. ( یادداشت مؤلف ). [ دیوستیج ، دیوستی ، دیواستی ] یکی از بزرگان ایران است ، در اواخر دوره ساسانی. سرزمین سغد پادشاهان محلی داشته نخستین کس از این خاندان اخشید طرخون و جانشین وی غوزک و جانشین او دیواشتی بوده است که در سال 104 هَ.ق. در جنگ با تازیان کشته شده. ( فرهنگ فارسی معین ).رجوع به میکال و دیواشتی شود.
فرهنگ فارسی
دیواشتی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید