دیوارکوب. [ دی ] ( ن مف مرکب ) کوبیده به دیوار. دیوارکوفت. کوفته شده بدیوار: جار دیوارکوب ؛ قسمی چراغ که بدیوار نصب کنند. ( یادداشت مؤلف ).دو شاخه دیوارکوب ؛ چراغ پایه داری که بدیوار نصب میکنند. ( ناظم الاطباء ). ساعت دیوارکوب ؛ ساعت دیواری.