دین پرور

/dinparvar/

مترادف دین پرور: دین پژوه، دین پناه، دینور، متدین

متضاد دین پرور: نامتدین

لغت نامه دهخدا

دین پرور. [ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) کنایه از متشرع. ( آنندراج ). صفت کسی که به پرورش دین همت گمارد. ترویج کننده دین :
قوام دین پیغمبرملک محمود دین پرور
ملک فعل و ملک سیرت ملک سهم و ملک سیما.
فرخی.
ملک بوسعید آفتاب سعادت
جهاندار و دین پرور و دادگستر.
فرخی.
خدای حکم چنان کرده بود کان بت را
ز جای برکند آن شهریار دین پرور.
فرخی.
کجا معاویه و کو یزید و کو هشام
کجاست عمر عبدالعزیز دین پرور.
ناصرخسرو.
پادشاه میمون عالم عادل دادگستر دین پرور. ( سندبادنامه ص 342 ).
گروهی بر آن کوه دین پروران
مسلمان فارع زپیغمبران.
نظامی.
بصدقی که روید ز دین پروران
به وحیی که آید به پیغمبران.
نظامی.
تو دین پروری خصم کین پرور است.
فرشته دگر اهرمن دیگر است.
نظامی.
بدامن پاکی دین پرورانت
بصاحب سری پیغمبرانت.
نظامی.
چنین پادشاهان که دین پرورند
ببازوی دین گوی دولت برند.
سعدی.
جهانبان و دین پرور و دادگر
نیامد چو بوبکر بعد از عمر.
سعدی.
و دایم موقر... و سرور دین پرور باد. ( تاریخ قم ص 4 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه دین را ترویج کند . ۲ - پادشاهی که حافظ و حامی دین باشد . ۳ - دیندار متدین .

فرهنگ عمید

حامی و مروج دین، کسی که دین را ترویج و تقویت کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس