[ویکی نور] دین و سیاست در دوره صفوی، اثر رسول جعفریان، مجموعه مقالاتی از نویسنده است که به مدت یک سال از تابستان 1369 تا تابستان 1370 در مجلات مختلف چاپ شده و اکنون با ضمیمه شدن این مقالات به یکدیگر بهصورت کتاب منتشر شده است. وجه مشترک تمام این مقالات، دین در دوره صفویه است.
این اثر بعد از درآمد، متشکل است از سیزده عنوان کلی که هرکدام دارای زیرمجموعههایی است.
در ذیل عنوان «درآمد»، از سودمندی تحقیق در دوره صفوی از جهات گوناگون، سخن به میان آمده و خاطرنشان شده که: از میان مسائلی که در دوره صفویه قابل بحث است و متأسفانه هنوز درباره آن تحقیق جدی، مبتنی بر مآخذ چاپنشده، صورت نگرفته، مسئله دین و دینداری است. اظهار نظرهای غلط، بهویژه از سوی مستشرقان، آنهم کسانی چون براون که آشنایی اجمالی و کلی با این دوره داشته هنوز در میان پژوهشگران ما رواج دارد و برخی از محققان داخلی مکرر بر برداشتهای آنها که اکثر متخذ از نوشتههای چاپی فارسی است، تکیه میکنند و این اسباب شرمندگی است. ما درباره این دوره منابع بسیار گستردهای داریم که همچنان دستنخورده باقی مانده... ما در این نوشتار از جمله کوشیدهایم تا برخی از این متون را شناسایی کرده، بر آنها مروری داشته باشیم؛ همین مقدار نشان میدهد که ازایندست اطلاعات اجتماعی، بهطور انبوه در منابع فقهی و عقایدی ما وجود دارد.
اولین بخش کتاب با عنوان «مبانی فقهی مشارکت علما در دولت صفوی»، به تبیین و تعیین و ارائه دیدگاههای روشن درباره رهبر امت در دوران غیب کبرا میپردازد. نویسنده در این فصل چگونگی رفتار و عملکرد علما در عصر غیبت بر اساس مبانی فکری شیعه - که هسته اصلی آن، اعتقاد به امامت معصوم است - را مورد بررسی قرار داده است. در اینجا یک سؤال مطرح و پاسخ داده شده است: شیعه اثناعشری که تا قبل از دوران صفویه تجربه اداره حکومت مستقلی را نداشته است، پس روابط خود را با حاکمیتهای موجود روز بر چه اساسی پی نهاده است؟ آیا شیعیان و عالمان آنها با حاکمیت صرفاً یک برخورد بدبینانه و منفی داشته یا در بعضی موارد، رفتارهای مثبت و همکارانه نیز از خود نشان میداده است و اگر چنین بوده، برای آن چه توجیهی داشته است.
بخش دوم کتاب به ساختار حکومت ایران و نقش علما از دیدگاه مسافران خارجی (جهانگردان و سفیران) اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش نظرات شاردن، کمپفر، سرجان ملکم، ادوارد پولاک و بنجامین را به معرض نمایش گذاشته است و در پایان میگوید: تنها نتیجهای که از بررسیهای فوق میتوان گرفت آن است که علما و فقهای دوره صفویه بهلحاظ جنبههای مثبت از قبیل گرایش به تشیع و مبارزه برای پایان بخشیدن به نفوذ تصوف و همچنین امکان عمل به قوانین فقهی شیعه و نیز امر به معروف و نهی از منکر که در این دولت وجود داشت، به همکاری با حکومت همت گماشتند؛ آنها گرچه در مجموع - ولو افرادی نادر - چنین بودند، هرگز بهصراحت حکم به عدم حقانیت حکام نکردند، ولی در عمق ضمیر خود این اعتقاد را همچنان محفوظ نگاه داشتند و همین نیز زمینه را برای حفظ استقلال روحانیون هموار میساخت که بعدها در عصر به قدرت رسیدن خاندان قاجار آشکارا خودنمایی کرد.
مشاغل اداری علما در دولت صفوی، عنوان سومین بخش کتاب است. با جستجو در متون تاریخی مربوط به دوران صفویه و نیز با استفاده از مطالبی که مسافران اروپایی این عهد در سفرنامههای خود آوردهاند، میتوان اطلاعات نسبتاً جامعی در این زمینه به دست آورد؛ هرچند به دلیل تغییراتی که در طول این دوران به دلایل مختلف، پیرامون مشاغل اداری علما پیش آمده، در ارائه یک تصویر درست و منسجم، مشکلاتی به وجود میآورد. صدر، شیخالاسلام (که در دوره شاه سلطان حسین تبدیل به ملا باشی شد)، قاضی، قاضی عسگر و... بهترتیب از مهمترین عناوین رسمی در دولت صفویه بوده و نویسنده توضیحاتی مکفی برای هرکدام داده است.
این اثر بعد از درآمد، متشکل است از سیزده عنوان کلی که هرکدام دارای زیرمجموعههایی است.
در ذیل عنوان «درآمد»، از سودمندی تحقیق در دوره صفوی از جهات گوناگون، سخن به میان آمده و خاطرنشان شده که: از میان مسائلی که در دوره صفویه قابل بحث است و متأسفانه هنوز درباره آن تحقیق جدی، مبتنی بر مآخذ چاپنشده، صورت نگرفته، مسئله دین و دینداری است. اظهار نظرهای غلط، بهویژه از سوی مستشرقان، آنهم کسانی چون براون که آشنایی اجمالی و کلی با این دوره داشته هنوز در میان پژوهشگران ما رواج دارد و برخی از محققان داخلی مکرر بر برداشتهای آنها که اکثر متخذ از نوشتههای چاپی فارسی است، تکیه میکنند و این اسباب شرمندگی است. ما درباره این دوره منابع بسیار گستردهای داریم که همچنان دستنخورده باقی مانده... ما در این نوشتار از جمله کوشیدهایم تا برخی از این متون را شناسایی کرده، بر آنها مروری داشته باشیم؛ همین مقدار نشان میدهد که ازایندست اطلاعات اجتماعی، بهطور انبوه در منابع فقهی و عقایدی ما وجود دارد.
اولین بخش کتاب با عنوان «مبانی فقهی مشارکت علما در دولت صفوی»، به تبیین و تعیین و ارائه دیدگاههای روشن درباره رهبر امت در دوران غیب کبرا میپردازد. نویسنده در این فصل چگونگی رفتار و عملکرد علما در عصر غیبت بر اساس مبانی فکری شیعه - که هسته اصلی آن، اعتقاد به امامت معصوم است - را مورد بررسی قرار داده است. در اینجا یک سؤال مطرح و پاسخ داده شده است: شیعه اثناعشری که تا قبل از دوران صفویه تجربه اداره حکومت مستقلی را نداشته است، پس روابط خود را با حاکمیتهای موجود روز بر چه اساسی پی نهاده است؟ آیا شیعیان و عالمان آنها با حاکمیت صرفاً یک برخورد بدبینانه و منفی داشته یا در بعضی موارد، رفتارهای مثبت و همکارانه نیز از خود نشان میداده است و اگر چنین بوده، برای آن چه توجیهی داشته است.
بخش دوم کتاب به ساختار حکومت ایران و نقش علما از دیدگاه مسافران خارجی (جهانگردان و سفیران) اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش نظرات شاردن، کمپفر، سرجان ملکم، ادوارد پولاک و بنجامین را به معرض نمایش گذاشته است و در پایان میگوید: تنها نتیجهای که از بررسیهای فوق میتوان گرفت آن است که علما و فقهای دوره صفویه بهلحاظ جنبههای مثبت از قبیل گرایش به تشیع و مبارزه برای پایان بخشیدن به نفوذ تصوف و همچنین امکان عمل به قوانین فقهی شیعه و نیز امر به معروف و نهی از منکر که در این دولت وجود داشت، به همکاری با حکومت همت گماشتند؛ آنها گرچه در مجموع - ولو افرادی نادر - چنین بودند، هرگز بهصراحت حکم به عدم حقانیت حکام نکردند، ولی در عمق ضمیر خود این اعتقاد را همچنان محفوظ نگاه داشتند و همین نیز زمینه را برای حفظ استقلال روحانیون هموار میساخت که بعدها در عصر به قدرت رسیدن خاندان قاجار آشکارا خودنمایی کرد.
مشاغل اداری علما در دولت صفوی، عنوان سومین بخش کتاب است. با جستجو در متون تاریخی مربوط به دوران صفویه و نیز با استفاده از مطالبی که مسافران اروپایی این عهد در سفرنامههای خود آوردهاند، میتوان اطلاعات نسبتاً جامعی در این زمینه به دست آورد؛ هرچند به دلیل تغییراتی که در طول این دوران به دلایل مختلف، پیرامون مشاغل اداری علما پیش آمده، در ارائه یک تصویر درست و منسجم، مشکلاتی به وجود میآورد. صدر، شیخالاسلام (که در دوره شاه سلطان حسین تبدیل به ملا باشی شد)، قاضی، قاضی عسگر و... بهترتیب از مهمترین عناوین رسمی در دولت صفویه بوده و نویسنده توضیحاتی مکفی برای هرکدام داده است.
wikinoor: دین_و_سیاست_در_دوره_صفوی