دین رومی مجموعه ای از اعتقادات و اعمال مذهبی بود که نقش آن در روم باستان به عنوان یک دین رسمی الزام آور، در قرن چهارم با فرمان های امپراتوری به نفع مسیحیت در سال ۳۸۰ و متعاقب آن ممنوعیت همه ادیان غیر مسیحی ( به جز یهودیت ) در سال ۳۹۳ پایان یافت و سرانجام در قرن ششم ناپدید شد. دین رومی شامل آداب مذهبی مختلف امپراتوری و استانی بود که هم مردم روم و هم کسانی که تحت حکومت آن قرار می گرفتند آن را دنبال می کردند. رومی ها خود را بسیار مذهبی می دانستند و موفقیت خود را به عنوان یک قدرت جهانی به تقوای جمعی خود در حفظ روابط خوب با خدایان نسبت می دادند. مذهب چندخداپرستی آنها به خاطر ارج نهادن به خدایان بسیار معروف است.
... [مشاهده متن کامل]
حضور یونانیان در شبه جزیره ایتالیا از آغاز دوره تاریخی بر فرهنگ روم باستان و دین اتروسک تأثیر گذاشت و برخی از اعمال مذهبی مانند فرقه دینی آپولون را معرفی کرد که اساسی شدند. دین اتروسک به ویژه در طالع بینی، که دولت روم برای جستجوی اراده خدایان از آن استفاده می کرد، تأثیرگذار بود. این دین باستانی همچنین پایه و اساس منش نیاکان، «راه اجداد» یا به سادگی «سنت» بود، که به عنوان پایه ای برای هویت رومی تلقی می شد. دین روم بر اساس اصل «من می دهم، تا شما ( خدایان ) به من ببخشید» ( طبق واژه نامه دین روم باستان ) ، دینی عمل گرایانه و قراردادی بین انسان و خدایان بود. مفهوم دین بیش از ایمان یا اندیشه های قطعی و تغییرناپذیر به عمل صحیح دعا، مناسک و قربانی بستگی داشت.
در اوج امپراتوری، خدایان متعددی حتی در دورافتاده ترین استان های روم ترویج پیدا کردند، از جمله سیبل ( ایزدبانوی آناتولی ) ، ایزیس ( ایزد مصری ) ، اپونا ( ایزدبانوی سلت ها ) و خدایان یگانه گرایی مانند میترا و سول اینویکتوس، که تا شمال بریتانیای روم رواج پیدا کرده بودند. با گسترش وسعت امپراتوری، افرادی که نسب اجدادیشان خارجی بود و اکنون شهروند روم شمرده می شدند، تعدادشان رو به افزایش بود و ادیان خارجی به طور فزاینده ای طرفداران رومی را جذب می کردند. رومیان به تلفیق دینی گرایش داشتند و فرقه های بسیاری با منشأ خارجی می توان یافت که در امپراتوری روم به موفقیت رسیدند. فرقه های اسرارآمیز یونانی - رومی وارداتی، آغازگر عقیده رستگاری در زندگی پس از مرگ در روم بودند. فرقه های اسرارآمیز دارای آداب تشرف به دین پیچیده ای بودند که به نام «اسرار» نیز شناخته می شد. از آنجایی که رومیان هرگز موظف به ترویج دادن تنها یک خدا یا تنها یک فرقه نبودند، تحمل مذهبی به این معنا که در سیستم های یکتاپرستی مطرح است، برای آنان مسئله ای به شمار نمی آمد. مسیحیت در نهایت موفق ترین این فرقه ها بود و در سال ۳۸۰ میلادی به عنوان دین رسمی تبدیل شد. دین رومی باستان تقریباً به طور جهانی در اواخر قرن ششم ناپدید شد.
... [مشاهده متن کامل]
حضور یونانیان در شبه جزیره ایتالیا از آغاز دوره تاریخی بر فرهنگ روم باستان و دین اتروسک تأثیر گذاشت و برخی از اعمال مذهبی مانند فرقه دینی آپولون را معرفی کرد که اساسی شدند. دین اتروسک به ویژه در طالع بینی، که دولت روم برای جستجوی اراده خدایان از آن استفاده می کرد، تأثیرگذار بود. این دین باستانی همچنین پایه و اساس منش نیاکان، «راه اجداد» یا به سادگی «سنت» بود، که به عنوان پایه ای برای هویت رومی تلقی می شد. دین روم بر اساس اصل «من می دهم، تا شما ( خدایان ) به من ببخشید» ( طبق واژه نامه دین روم باستان ) ، دینی عمل گرایانه و قراردادی بین انسان و خدایان بود. مفهوم دین بیش از ایمان یا اندیشه های قطعی و تغییرناپذیر به عمل صحیح دعا، مناسک و قربانی بستگی داشت.
در اوج امپراتوری، خدایان متعددی حتی در دورافتاده ترین استان های روم ترویج پیدا کردند، از جمله سیبل ( ایزدبانوی آناتولی ) ، ایزیس ( ایزد مصری ) ، اپونا ( ایزدبانوی سلت ها ) و خدایان یگانه گرایی مانند میترا و سول اینویکتوس، که تا شمال بریتانیای روم رواج پیدا کرده بودند. با گسترش وسعت امپراتوری، افرادی که نسب اجدادیشان خارجی بود و اکنون شهروند روم شمرده می شدند، تعدادشان رو به افزایش بود و ادیان خارجی به طور فزاینده ای طرفداران رومی را جذب می کردند. رومیان به تلفیق دینی گرایش داشتند و فرقه های بسیاری با منشأ خارجی می توان یافت که در امپراتوری روم به موفقیت رسیدند. فرقه های اسرارآمیز یونانی - رومی وارداتی، آغازگر عقیده رستگاری در زندگی پس از مرگ در روم بودند. فرقه های اسرارآمیز دارای آداب تشرف به دین پیچیده ای بودند که به نام «اسرار» نیز شناخته می شد. از آنجایی که رومیان هرگز موظف به ترویج دادن تنها یک خدا یا تنها یک فرقه نبودند، تحمل مذهبی به این معنا که در سیستم های یکتاپرستی مطرح است، برای آنان مسئله ای به شمار نمی آمد. مسیحیت در نهایت موفق ترین این فرقه ها بود و در سال ۳۸۰ میلادی به عنوان دین رسمی تبدیل شد. دین رومی باستان تقریباً به طور جهانی در اواخر قرن ششم ناپدید شد.